۳۷۷ مطلب توسط «آندرومدا :)» ثبت شده است

همسرم آهنگ ژدید داده بیرون گوشیدین؟ D=

- امتحان دینی یه چی بود در حد پشگل :! خعلی بد دادم. فک کنم فقط ریاضیو بالای ۱۹ بشم :||

- عاخیش سایت چیز درست شد تونستم نمونه دولتی ثبت نام کنم :8

- i dont wanna live for ever از زین رو شنیدین؟ یه تیکه زین صداشو جیغ مانند و نازک کنه. اون دقیقا معلم ادبیات پارسال ماست ک امسال شده معلم مفاهیم قرانمون :-\ سر زنگش رو تخته بزرگ نوشتم Zayn is coming :D . 

-  امروز شیش تومن داشتم. So پولدار :D غزل خودشو مرد تا تردیلا بخرم ولی نخریدم در عبض سه تا بستنی قیفی گرفدم :D . داداچ خب ۳ هزار تومنه. دوتا دونه پشگل میریزن ته پلاستیک میگن سه هزار تومن.

- عاغا خیلی خوفناکه باید خودم برم کلاس زبان T_T تازه باید برم تنهایی کتاب عم بخرم :-\ نههههههه :-\

- عاغا اهنگ همسرم:

لینک

اون تیکه ک میگه ''اشکاتو پاک کن خانومم'' با منه ها O:D

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۱۵ اسفند ۹۵

پوکرم چند وخته :|

• ممکنه کاخ آرزوهام نابود شه بخاطر خرابی سایت ثبت نام :| دیگه هالا به حر هال :]

• امتحان ریاضیو, احتماااال میدم ۲۰ شم احتماااال :!

• اگه غزل بره تجربی من تنها میشم. با کی ضعف کنم از خنده اخه؟ ربنا اتنا رفیق T_T

 

• "به همه میگم که مادرمی | آبروی روز محشرمی. " | گوشه عکس لبخند هممون یه روبان کج مشکی میخوره. مواظب دل اطرافیانمون باشیم.

• حرف بزنید باهام.

• یه غلطی خوردیم دو مین کپیدیم بعد ع ظهر. تا صب باید مث جغد زل بزنم ب پرده اتاقم و مک کویین داداچم T_T

• خا دیگه بسه بروم اهم آهنگ جدیده اشوانو در بیاورم :!

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۱۵ اسفند ۹۵

دنیا + پیرو پیرامون پست

- دیروز از درس و مخشمان زده ایم رفته ایم خانه ننه بزرگمان روضه...رفته ایم کمکش کنیم. در کمال ناباوری استنبولی میدن ب ادم واسه ناهار :| خو نامردا چرا نمیفهمید من ع این غذا متنفرم نامصبا؟

- یه خونه داریم یه مستاجر فقیر توشه. ب زنش زنگ زدیم بیاد روضه خونه مام بزرگمینا. با بچه نوزادش اومد. ب جرءت میتونم بگم بچش نقاشی خدااست!! چشمای درشت و طوسی. باور کن وقتی ب چشماش نگاه میکنی یه کهکشان میبینی. یه دنیای جدید. ماشالله ولا قوت الا بالله العلی العظیم. از مامانش گرفتمش تنهایی با هم نشستیم توی اتاق اصن نرفتیم اونور :-\ اصن گریه کردن بلد نبود. با اون لثه های بی دندونش همش میخندید O:D نامصب یه سره موهامو میکشید T_T. پنج ماهشه اسمش عسله ^~^ تیکرار میکنم ماشالله و لا قوت الا بالله العلی العظیم  :')

گفتم ک وضع مالی خوبی ندارن. توی بغلم بود یه سره زارت زارت :/ برگشتم ب مامانش گفتم فک کنم جاش خیسه چون انگار داره اذیت میشه. گرفتش بغلش. اصن ضایه بود پوشکش خیسه. ولی عوضش نکرد. عمه م اومد گفت بهش عوضش کردی؟ زنه دروغکی گفت آره. آخ خدا جون پوشک نداشت تا عوضش کنه. 

بچه هه رو گرفت خوابوند تا بخاطر پوشکش گریه نکنه. پنجره باز بود گفتم بزار روش پتو بندازم. یه خنده مسخره ای کرد شبیه زهر. گفت عادت داره ب سرما. 

یه بچه دگ عم داره. چار سالشه. میگفت این بچه دومیه یعنی همون دختر قشنگه ناخواسته بوده. میگفت میخواستم بندازمش...میگفت دارو گیاهی میخوردم تا بیفته. میگفت مجبور بودم نمیخاستم این بچه هه عم  قربونی نداری شه. 

اون زنای بیشور اشغال, خانومه رو هی بهش اشاره میکردن میگفتن این همون زن فقیرست. این همون زن فقیرست. خب بی شخصیت نمیفهمی غرور داره؟ بعد اومدین روضه حضرت فاطمه؟؟

بچه هه صورتمو خورد :/ منم انقد ماچش کردم دیگه داشتم ب اطراف پاشیده میشدم:! 

عمه م میگفت ما بتو گفتیم بیای اینجا بچه ها خودمونو نگه داری (:-\) اونپخت این فسقلی رو ول نمیکنی؟

زنه میگفت رفتم مجسمه های گلی یه مرده ایو رنگ کردم. سه روز بچه هامو گزاشتم خونه تا برم اونجا کار کنم. اخرش مرده بهم میگه بهت پول نمیدم این ازمایشی بوده. میگه انقد گریه کردم. خدا شرف و مردونگی مرده فکر کنم.

بخاری نداشتن..تلویزیون..هیچی. فقط پولشون رسیده بود با وام یه خونه تازه ساخت توی پایین شهر اجاره کنن. ما پول گذاشتیم؛ مسجد..خیریه ها...فامیلیامون.....تا براشون وسایل زندگی جور شد. بخاری اصلیش بود. تو سرمای زمستون امسال بخاری نداشتن. بابام باورش نمیشد فک کرد الکی میگه ک بخاری نداره. بخاریه ک جور شد اس ام اس داد بابام به مرده گفت خونه باشه ک بخاریو دارن میارن براش. جواب اس ام اسه نمیدپنم چ بود ک بعد از ۴ سال صدای هق هق بابامو شنیدم و پشت بندش فحشاش ب مفت خورا. میگفت چرا تا حالا ازش اجاره میگرفتم من اشغال؟ پسرش با ذوق و شوق میگفت ماهم بخاری داریم ماهم بخاری داریم. 

- ی بار داشتیم میرفتیم پارک جمشیدیه. یه ماشین مدل خیلی بالا و عجیب  غریبی بود ک با برق کار میکرد! خدا میدونست چند میلیارد پولش بود. وایساده بود پشت چراغ قرمز. کنارش یه پیک موتوریه. دست مرده از شدت سرما ترک ترک شده بود لباساش داغون بود دمپایی ابری پاش بود. دختردایی منفورم با اونهمه خود شاخ پنداریش گفت چقد ادما با هم  فرق دارن.

- آخ خدا امام مهدیت کی ظهور میکنه پس؟ 

- دغدغه ما چیه حالا؟؟ امتحان ریاضی شنبه؟! یا اینکه ناهار خونه کسی استنبولی ندن؟!

+ پیرو پیرامون:

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۱۳ اسفند ۹۵

جنون مشت و آینه

آنشرلی رو تموم کردم بالاخره و چ رنجها ک نکشیدم عندرون آن راه :!

بابای من یه دوس داش خعلی دوسش میداش :* ولی متاسفانه فوت میکنه در سن کم متاسفانه تر و بابای من بهترین دوستشو از دست میده. ایشون آبادانی بودن :* فقط یه بارم اومده بودن خونه ما یعنی کلا تهران. یادش بخیر برام این عروسکه رو اوردن :* با یه لاک صورتی :* ک آثارش عندرون فرش راهرومون کاملا زیبایانه, شهلا و دیلربا معلومه :|

• دبیر هنرمون یه کار گفته باز :/ یه چهره ب اندازه A4 رو باید با راپید رنگ کنیم؛ فقط هم با نقطه رنگ کنیم. یه چی توی مایه های هف میلیارد نخطه :|

• دیروز بهمن بهم گفت معنی sake of god رو براش گوشه کتابش بنویسم . معنیش میشه توروخدا. منم نوشتم "فانوسا" براش. تلافی اون ضربه جانانه و مردافکنی ک با لبه پنجره ب شقیقم اتفلق افتاد :||

• امروز بچه ها رفته بودن اردوی قم مدرسه تقریبا خالی بود. سر زنگ فناوری اهنگ گزاشتیم :| 

• وقتی برا این استیکرا دماغ میزارم زشت میشن ... ببینید عاخه :-\ اه ایی. 

• من نمیتونم عصبی و ناراحت باقی بمونم هرگز چیرا؟

• وای ایی نه شنبه امتحان ریاضی پشگل :-\ برات استیکر زشت دماغو میزارم تا بمیری.

• وای دیروز امتحان عربی :/ نمیدونم تایپیست سوالا کدوم کندذهنی بوده. همه متناش این شکلی بود:هاذانکثافتاناهاهایای؛ ماعم پوکر زشت :-/ و این صوبتا :/

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۱۱ اسفند ۹۵

.

به درک.

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۱۱ اسفند ۹۵

دوس و ندوس

- اه پشگل نفرت انگیز چقد کار میده انجام بدیم :|| میگه از کانورسیشنا سوال در بیاریدـ با کلمه های ورد اسکیل رایتینگ بنویسید. خلاصه استوری بوکو بصورت ویس برام بفرستید توی تلگرام. ورک بوک فلان کنید. فلان صفحه. اه اه. بابا من تو رو ندوس. من شهرزاد دوس :[ چی میشه اون بیاااد؟ :[ 

- امروز رفتم مغازه ، چیز میز بگیرم. اول راپید گرفتم. بعدش کاغذ کالک. نمیدونم چرا ولی خیلی چرت و پرت شدم ک خجالت کشیدم بقیه چیزایی ک میخواستمو بگم بهم بده :|| روم نشد بگم روان نویس مشکی و چسب میخوام. گاهی این شکلی میشم عندرون بیرون :|| هشتگ حال بهم زن نشویم. 

حالا باید بدبختی بکشم ک روان نویس مشکی و چسب ندارم. به دَرَک حقته خاک تو سرت بی عرضه. میگفتی روان نویس و چسب میخوام ک نمیخوردت.

- وای خیلی رمانتیک طور یه خودکارمو ک عاشقانه میپرستمش تزیین کردم با اون چسب طرحدارا :*

- وای انشرلی چرا تموم نمیشه :|| تازه جلد اولشم البت :||

- امتحان میان ترم ریاضی شنبه مو بر تن هرکس سیخ مینماید ژُز مَن که میخوام برم روضه خونه مام بزرگمینا :'! یه ذره اما سیخ میشه :* یه ذره :* اِ بیت :* اِ لیتل :* اِ فیو :* 

- عاغا من فاطیما ندوس شهرزاد دوس :* فاطیما کارای مسخره میده :[ 

- عاخرش میمیرم ولی گویا کردن مخرج کسر در حالت فورجه بالاتر از ۲ رو یاد نمیگیرم :| عاغا شمبه امتاحان ریاضی دارم من :||

- ۴۰ روز از پلاسکو گذشت...۴۰ روز...! فوقش ۴ روز اول قضیه ش داغ بود. بشر؟! 

  • آندرومدا :)
  • سه شنبه ۱۰ اسفند ۹۵

پرسش جهت رفع ابهام | اَنسرِ پلیز ×.×

شُمام وقتی دارین آهنگ گوش میدید توی ذهنتون ازش موزیک ویدیو درست میکنید با حضور خودتون عندرون موزیک ویدیوعه یا فقط من اختلالات روانی دارم؟ :||| 

- با اهنگای لیتو خعلی حال میده این حرکت :|| مثن اون تیکه ک اهنگه اوج میگیره خودمو تصور میکنم موهام لَخته بصورت اسلوموشن وار از راست تکون میدمش چپ. از اطرافم دود سیگار میاد. موهام توی روشنایی اندک پنجره معلوم باشه. اتاق تاریک و مخوف باشه. بوت بپوشم پامو لش طور اویزون کنم ع صندلی. واعی یه نشونه خفن عم رو مچ دستم باشه.

من برم بمیرم ^^ 

- قبل ع مرگ اینم بگم ادبیات معنی شعر و نثر + معنی واژه رو ۲۰ شدم . دلِدون عاب. 

  • آندرومدا :)
  • سه شنبه ۱۰ اسفند ۹۵

- این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید.

- به یارو رفتم تا تونستم تفریق انتقالی رو ب برادر کوچک و احتمالا کندذهن و بیش فعالم یاد دهم :|| 

- چرا ما باید قبل عید امتحان میان ترم بدیم؟ فردا میان ترم عربی + ترم دوم ادبیات | معنی واژه :|| ایی ||

- امتحان تاریخ مدنی امروز عم کلا هیچی عصن :|| نامرد سخت بود. پشگل خالص شد برگه م :||

- زندگیم داره میره همون سمتی ک نمیخوام انگار. داره یه اتفاقای مزخرفی میفته. من نمیخوام خصوصیات اخلاقیم تغییر کنه. نمیخوام یه آدم عصبی و منزوی باشم. چند وقته جنی شدم باز 😒

- پشگل ترین خصوصیت اخلاقیم اینه ک ب خیلی از ادما کمک میکنم توی تصمیم گیری هاشون؛ خیلی شعار میدم براشون. خیلی جوگیر میشم براشون __ بعد نوبت خودم میرسه میمونم توش.

- دیدید انوشه جان خوژگِلِ من رفت بالا اسکارَرو گِرِف :* 

- آلبوم اپیکورو دان کردم امیدوارم خوب باشه وگرنه نابودشون میکنم چون دو ساعت واسادم دان شه :×

- عاغا چرا محسن چاوشی انقد خشن شده :|| تکستای اهنگاش خیلی خشنه بابا :|| همش میگه بمیرید بمیرید بمیرید :| نمیخوایم خو داداچ :|| 

- این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید.

  • آندرومدا :)
  • دوشنبه ۹ اسفند ۹۵

آرامش...و دیگر هیچ.

| و بر خداوند توکّل کن  و همین بس که خداوند وکیل و نگهبان تو است.|

|وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا|

|آیه ۳ سوره مبارکه احزاب|

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۸ اسفند ۹۵

پُشتِ بنزِ خف کُپـُل

- امروز هرچی ناله زدیم امتحان میان ترم دومو از ۲شنبه نگیرن گوش نکردن آژخالا :[ تازه اولیش تاریخ و مدنیه :|| ینی پی پی اصن :| ۱۳ تا ۱۸. ینی شیش درس. ایی. 

-مام بزرگم زنگ زده میگه پنجشنبه سفره روضه فاطمیه س خونه مون :| چارشمبه بیا خونمون توـ داداچ خو من شنبه ش امتاحان ریاضی دارم خو میان ترم :|

- امروز جنازه بودم من :| حالم واقعنی بد بود :|| 

- من چرا مانتوی عید نخریدم؟ و چرا اصن تو فکرش نیستم؟ ع من بعیده :||

- واعی امتاحانا :[ 

- فاینالو انقد ناله زدم گفتم قهوه ایدم، ۹۹ شدم از ۱۰۰ـ پیشرفت کردم عنیقا. از ۷۷ و ۸۸ و اینا رسیدم ب ۹۹. وا حیرتا...

‌- عنوانو دوس من. عنوان ندوس منو؟

- عَی بابا.

- نامردا چرا پست قبلو نخوندید؟ :|| 🌃لینک🌃

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۷ اسفند ۹۵

عشقِِ اول و آخرِدون اومدش :)

" اینهمه زحمت تایپ کشیدم هرکی نخونه از وسط نصف میشه :/ من رفتم مشهد دعام میگیره :/"

های گایز :) آی ام مش آندرومدا :))

- یه دوس دارم اسمش بهمنه. یعنی فامیلیش بهمن پوره. ما بهش میگیم بهمن. کیلی کیلی زیاد شیکموعه :/ اونروز ک از مدرسه داشتیم با اتوبوس  میرفتیم راه آهن تهران، یه پرتقال از کف اتوبوس قل خورد و افتاد دست بهمن. حالا من اون وسط برخاستم و روی منبر نیشسدم: 

و خداوند روزی را قراهم مینماید.

- توی مسافت پارکینگ راه اهن تا خود راه اهن غزل سه بار خورد زمین :/ یه بار پاش گیر گرد ب چادرش...یه بارم ب چمدون من...یه بارم ب خود من :/

- واعییییی قطاره سریع السیر نبود ولی اتوبوسی بود :/// ما دیگه تهش پاشیده شده بودیم ب اطراف :/ من و غزل هرجوری مینشسدیم باز با مُچکل مُباجه میشدیم نامصب :/ 12 ساعت تو راه بودیم :/// نرگس دگ مغزش رگ ب رگ شده بود :/ میگفت چرا زنگ نمیخوره ؟:/ به من میگفت بازوتو سفت کن سرمو بکوبونم بِش :/ 

- مرده رد میشد میگفتیم کی میرسیم. میگفت یه ساعت دگ...مام جیغ میکشیدیم :/ میگفت اذیت نکنید دیگه ://

- یه یاروعه ک اصن جوابمونو نمیداد از بس پرسیده بودیم.

- مرده از کنارمون رد شد کیلی کیلی باکلاس گفت نسکافه میل میکنید یا چای؟ من و غزل عم فک کردیم مفتیه گفتیم نسکافه :/ نامصب مفتی نبود 3 هزار تومن پول دادیم پاش :/

- منم مغزدرد گرفته بودم..توی حرم اذان ک میداد میگفتم بچه ها زنگ خورد :/

- نشسته بودیم توی یکی از صحنها قران میخوندیم. یه ملخ ب ابعاد فیل جلومون بود :/ من و غزل عربده کشان  رفتیم اونور :/

- یه چیز پشمالویی هست دست خادما...من و غزل بهش میگفتیم بیلبیلک :/ بیل-بی- لک :/ هی میخواستیم باب الجوادو پیدا کنیم هی از بیلبیلکیا میپرسیدیم :)

- کتاب آنشرلی ک من میخونم مال خودم نیست مال یگانه س. من یه حسی بهم میگفت نبرمش مشهد خراب میشه. ولی بردم تا توی قطار بخونم . عطیه گاو یه لحظه با اون چایی نکبتیش اومد پیشم زارت ریخت روی کتابه :/ چار پنج صفحه اول کتابه نابود شد یعنی چروک شد. من دیگه هرچی بلد بودم فحش ب عطیه دادم :/ اونم نکبت الدوله زارت زارت خندید و رفت. فردا چی بگم ب یگانه؟ :؟

- باورم نمیشه تونستم پس از مدتها ستاره ببینم تو اسمون :/ تهران ک هیچی :/ واعی قشنگ تونستم یه کهکشان ببینم. شایدم ی سحابی بود. صورت فلکی جبار عم دیدم تازشم.

- ناظممون خواست عکس بگیره گوشیش شارژ نداشت دوربین جلوش کار نمیکرد :/

- وقتی داشتیم برمیگشتیم تهران اونجا ک از قطار پیاده میشدیم و کوپه هارو داشتن خالی میکردن من همینجوری فضولی میکردم توی کوپه های خالی.. دیدم چادر مشکیه توی یکیشون..اومدم بیرون دیدم دختر هفتیمه داشت میگریست میگفت چادرم کو...ب ناظممون گفتم من ی چادر دیدم توی یکی از کوپه ها... سه ساعت قربون صدقم رفت ک برم بیارمش..چمدونمو ازم  گرفت..منم چادر دخترره رو بتمن گونه و اسپایدرمن طور براش بردم. حالا هی عربده میکشیدم توی قطار منو نذارید منو نذارید منم ببرید :/

- واعی موقعی ک داشتیم میرفتیم مشهد دستشوییای قطاره کیلی کیلی ژون بود...اصن از اخرین متودهای تکنولوژیکی اندرونش استفاده شده بود..یه فلاش تانک داشت یه دکمه سبز بود ... من هی چپ و راست با نیش باز دکمه هه رو میزدم کیلی خوب بود D:

- چند دیقه مونده بود برسیم دختر هفتمیه شروع کرد شعر خوندن...رسیدیم و رسیدیم کاشکی نمیرسیدیم. آی ریختیم سرش فحش کشش کردیم. آی ریختیم سرش. آی ریخیتم.

- عاه باورم نمیشود دستم 2 بار خورد ب ضریح. غزل ترسوی گستاخ فرومایه بزدل میگفت نریم من میترسم له میشم. دفعه اولو اومد ولی دفعه دومو تنها رفتم. یه دونه از اون پارچه سبزا عم گرفتیم مالیدم به ضریح. با خودم راجع ب اون پارچه هه خیلی فکر کردم.

- برا اولین بار تو عمرم رفتم تونل وحشت. نترسیدم ولی گلوم پاره شد :/ گروه گروه میفرستادن داخل نوبتی. گروه اول ک رفتن خیلی ترسیدن چند ثانیه بعد ک رفتن تو اومدنم تو درو کوبیدن با جیغ ک مارو بیارید بیرون. داشتم پاشیده میشدم ب اطراف ع خنده. خودمون ک رفتیم تو ولی کیلی زیاد حال داد. یه گروه شاخ بود توی مدرسمون. با اونا رفتیم تو. مث سگ ترسیده بودن. من و غزل پوکر داشتیم راه میرفتیم. وقتی میخواستیم بریم تو بچه ها گفتن چادرتو در بیار میره تو دست و پات نمیتونی خوب جیغ بکشی :/ منم ب زور در اوردم :/ جالب بود وقتی از تونل وحشته خواستیم بیایم بیرون از بس اون گروه شاخه روسری منو کشیده بودن روسریم ترکیده بود پاشیده شده بود ب اطراف :/ چونه ش توی لپم بود :/

- توی خیابون دو ساعت وایساده بودیم تا معلممون سرویس نقره بخره. زهرا ب عطیه یه دونه سوسک مصنوعی نشون داد گفت نیگا پاش کنده شده:/ عطیه عم جیغ زداااااااااااااااااااا :/ کل ایران برگشتن ب ما نیگا کردن :/ من رفتم جلو تا اندکی ابروم حفظ بشه. رفتم قره قروت بگیرم. پسره با تیکه برگشت بهم گفت بخور ازش حلاله. منم یه تیکه خوردم تا تست کنم. بد مزه بود واسه اینکه یارورو ضایه کنم گفتم مرسی و تهش یه "اه ایی" ارومی اضافه کردم. دوستش خندید گفت ترش بود؟ منم یه لبخند ملیح زدم گفتم نه بدمزه بود. و با غزل رفتیم اونور. اخرش ب غلط کردن افتادم ب نرگس گفتم من روم نمیشه تو برو برام بخر :/ دوباره فرداش توی همون خیابون کذایی رفتیم یه زعفرون فروشی. یارو میگفت 30 ثانیه بیاید داخل اموزش زغفران نمیدونم چی چی :/ میگفت بیاید ب درد ایندتون میخورع :/ منم یه بسته قرص نعناع میخواستم بگیرم پول خورد نداشتم. هی وایساده بودم دم در صندوق دنبال پول خوردام میگشتم. بچه ها هی صدام میکردن میگفتن اندرومدا ساعت چنده...اندرومدا ساعت چنده...اندرومدا پول داری...اندرومدا بدو دیگه... یارو هم ک وایساده بود هی داد میزد توی خیابون تبلیغ جنسا و مغازشو میکرد. برگشت گفت دوستای آندرومدا خانوم خرید نمیخوان بکنن سوغاتی نمیگیرن واسه خونواده هاشون؟ :/ همه مون عربده کشان فرار کردیم :/ از اون خیابونه متنفرم :/

- رفته بودیم آستان قدس...یه کتابفروشی پیدا کردم. درشو بسته بودن. من و غزل هی با حسرت داخلشو نیگا میکردیم هی ب کتاباش زل زده بودیم غش و ضعف میکردیم :/ نگو فروشندش داخل بود ://///// اومد درو وا کرد پوکر وارانه :/ من "سه تار" جلال ال احمدو گرفتم با دو تا دونه ع اون کتاب فضاعیا :)

- کف پام صاف شده بود از بس رو سنگای صحنا راه رفته بودیم.

- من در سطح کشور بخاطر موهام مشهورم :/ شهرت جهانی دارم عصن :/ از ترس اینکه موهام وز نشه باز عصن نرفتم حموم توی مشهد. دگ همه شیپیش صدام میکردن. بچه ها میگفتن کله هامونو نمیمالیم ب متکای هتل تا شیپیش نگریم. منم میگفتم اره منم همینطور...بعدش بیشورا ب من نیگا میکردن میگفتن خفه شو از جلو چیشمامون تو خودت ناقل بیماری ای :/

- میخواستیم عرض خیابونو طی کنیم اتوبوسه با سرعتی میومد ک ... اگه غزال نمیجیخید همه مون در بارگاه ملکوتی حق بودیم الان داشتیم پوکروارنه بال میزدیم فرشته گونه :/

- بابام: شنیسل میخوری یا ناگت؟

من : ناگت.

- نه دیگه بیخیال بسته شنیسله رو وا کردم.

+ :/ باشه اشکال نداره.

- چی میخوای کنارش بذارم برات؟ سیب زمینی؟ گوجه؟ پنیر؟ قارچ؟

+ سیب زمینی

- نداریم

+ :/ گوجه

- حال ندارم

+ :/ پنیر

- شبه چربه سکته میکنی میمیری 

+ :/ قارچ...توروخدا...

- تفتیده یا خام؟

+ تفتیده.

ـ تفتیده چیه کندذهن؟ تفت داده.

- اون روز ک رسیدیم هتله بهمون همبرگر دادن کنارش سیب زمینی بود. بشقاب غزل سیب زمینی نداشت ازم خواست بهش بدم.. گفتم نیدم :/ گفت کیلی خب ی دونه بده. یه دونه دادم بهش... با عشق نیگاش کرد رو ب من گفت سیب زمینیمو آخر میخورم ://

- نامردای نکبت نفرت انگیز ایش میدونن من از استنبولی بیزارم شام استنبولی میدن :/

- توی اتاقا عروسی برگزار کرده بودیم :/ ینی جشن عقد بود مسخره بازی میکردیم مثلا جشن عقد بهمن و زهرا :/ سمانه عم عاقد بود :/ مربی یه اتاق دگ اومد گفت اروم باشید میخواید بخوابیم. زشته توی مشهد اینکارارو انجام میدید. سمانه عم برگشت گفت ما عم داریم کار شرعی انجام میدیم :/  مربیه پوکر نیگا کرد رفت :/ مسئول گروه اومد دید پتو گرفتیم بالا سر بهمن و زهرا با نوشابه داریم میسابیم بالا سرشون..نوشابه ها کله قند بودن مثن :/ با یه شال رو سر سمانه عمامه گذاشته بودیم :/ چادر سر زهرا کرده بودیم. بهمن عم تیپشرت و شلوار جین و عینک گذاشته بود و جلیقه..موهاشم کوتا  بود با پسر مو نمیزد..دید شونصد میلیون نفر ریخت وسط. دید داریم تمبک میزنیم. دید من دارم عربده میکشم میگم عروس زیر لفظی میخواد... دم در دستشو کوبوند رو لپش گفت خاک بر سرررم :/

- با غزل رفتیم کیف پول بگیریم. یه دونه کیف پشت همشون بود طرح اصلیش دیده نمیشد فقط اطرافش معلوم بود ک نوشته های انگلیسی داشت. من و غزل فقط میتونستیم b و A نوشته هاشو ببینیم.. منم زر میزدم میگفتم نوشته برزیل :/ ب فروشنده هه گفتم مبشه اونو بدینش؟ پوکر نیگام کرد گفت باید اونو مخفیانه استفاده کنید...روش عکسای خراب داره... :////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// برزیل ننوشته بود :/ من و غزل فقط دویدیم :/

- من پشمک خریدم توی خیابون خوردیم :/// توی همون خیابون لعنتیه ک همه میشناختنمون ://

- یه دونه عروسک پشمالو از یه مغازه هه اویزون کرده بودن...سارا هی میگفت اندرومدا بیا اینو ببین چ نازه... منم هی لپمو میمالیدم بهش بذای میمیردم اخه خیلی جیگر بود چشماش از شدت پشم دیده نمیشد . یارو مغازه داره برگشت گفت کندینش اونو :/

- خعلی چیزا خریدم...روسری مشکی..کیف پول...آینه...گردنبند مرغ آمین...سیصد چارصد تا تسبیح....سه تا کتابا...یه فندک تزئینی واسه داداچم...یه اسباب بازی واسه اون یکی داداچم...یه ساعت...

- شانس نعاریم ک :/ وقتی رسیدم مامانم نبود :(مسافرته :(

- وای خدا ژونم مرسی :)

-

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۶ اسفند ۹۵

خدافیض پیپِل :]]]]]]]]]]

• های اوری بادی. من هم اکنون از فاینال قهوه ای گونه ام کام بک کرده ام. کوعسچنز واز ریلی آفول :|| هارد :| برَون :|| منم برَونیدم :||| احتمال چند درصدی داره رد شم.ولی خب احتمالا پاس میشم چون نمره کلاسیام بالاست و همینطور میدترممو خیلی خوب دادم. ولی خب اخه موقعیت خیلی بدی داشتم. فاینالو باید سه شنبه میدادم ولی چون میرم مشهد یک شنبه ینی امروز دادم. کلاس خالی نبود و مجبور بودم توی دفتر بنویسم. واقعا خیلی موقعیت بدی بود چون خیلی زیاد شلوغ بود و منم تمرکز نداشتم. تنم یخ زده بود تازه روی مبل امتحان دادم:/ قشنگ دست و پام داشت میلرزید رو ویبره بودم :/ تازه ناهار عم نخورده بودم :|| در کل دیگه :|| 

• ژانمی ژان بالاخره فرداااا میریمممممم مشههههد :))))))))) ساعت ۵ صب :/ نمیعزارن بخواعبیم کع :|| نصف چمدونم لباسه نصفش خولاکی :]] خولاکی عاااام ^^ واعی ابنبات چوبی ^^ للیپاپ^^واعی^^

• واقعنی داریم میریم؟ :)) ولی اخه انصاف نیس گوشی نبریم :[

• میخوام بمیرم از ذوق :) ولی عاغا فایناله اعصابمو خورد کرد :[ کاش لاقل نمره مو میدونستم :[

• میبرم ادامه انشرلیو توی مشهد میخونم :]]]]

• امروز امتحان ریاضی رو عالی دادم :] 

• عاغایون داداچام ابژیام دعا کنید توی چاله هوایی گیر نکنیم توی قطار :|| نمیرم بزن صلوات قشنگع رو :| 

• وقتی رفتم پیش امام رضا بهش چی بگم؟ :] مث خواستگاریع :/ عادم میره اونجا همه حرفاش یادش میره :||

• خدافیض تا چند روز :] دونت فورگت آندرومدا :|

O:] باورم نمیشه داریم میریم :] سکته میکنم فلج میشم از ذوخ :]

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۱ اسفند ۹۵

آیم بیزی :]]]]]]

دینی اسون بود ۲۰ شدم. ستایش و الهه وقتی فهمیدن امتحان دینی داریم خعلی شیک پیچوندن :|| قشنگ خودشونو زدن ب مریضی و گورشان را گمیدن :|| یعنی عرضه این کارا رو عم نعاریم :|

• یه نفس خبیثی بین تجربی و ریاضی تو دلم شک انداخته. ولی من دگ توی فرمه ریاضی رو زدم.

• وایی اصن حوصله فاینال نعارم فردا :[

• عرررررررربده مشهد نمیزارن گوشی ببریممممممممممممممممم تازه میگن رفت و برگشت با فرم مدرسسسسسسسسسسسس تازه میگن باید ساعت ۵ صبح حرکتع :| خلن :|| 

• اه لباس ب اون ژگری گزاشته بودم بپوشم توی راه ایش :[

• ی جوری گفتن گوشی نیارید ک مطمئنم نمیشه قاچاقی هم برد :[ بابا من میخواستم عکس بگیرم بیشورا :[ ب بچه هاتون بگید جنبه و شعور گوشی داشته باشن ک ما جورشو نکشیم :[ 

• مجبورم کل راهو کتاب بخونم :|| خب عاخه چقد زر بزنم با دوستام :|| 

• توروخدا بیخیال فاینال 😩 ورداسکیلش سخته😩

•  میخوام کنار ریاضی کتابای زبان هم بخونم ک کنار کنکور ریاضی ، کنکور زبان هم بدم 👹

• دیدم نرگس هی خلصه خلصه میکنه . قبل زنگ بهش گفتم برو اهنگ جدیدشو با ادی عطار دان کن اسمش من دیوونتمه. گفت اوکی. دبیر اومد ریاضی داشتیم. حالا داشت درس میداد، نرگس گیر داده بود اسم اهنگه چیه. از اونور کلاس عربده میکشید ب اینور کلاس ک اسم اهنگه چیه :|| منم گفتم اسم اهنگش نرگس بمیره :| 

• قال الیاس: من ادامه میدم حتی توی قفس؛ حالا هی بیا دور ما رو دیوار بکش :] (اَلِکی:])

• وایی مشهد :]

• وایی :]

• واعی :]]

• واعی :]]]

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۳۰ بهمن ۹۵

پتانسیل مُردنو دارم قشنگ براش :]

تازه میتونه بدوعه. دیگه چهاردست و پا راه نمیره. امروز داوطلبانه نشست روی پام و اون لحظه من مردم براش وان سکند :]] وای خدای من اول لپ بوده بعد دست و پا در آورده. کلوچه کوچولوی من :] تازه سرشو گذاشته بود روی شونه م وایی :] کلوچکم :]

و اما خواهرش :|| با اون بلوز صورتیش و اون موهای خرگوشیش :]] ❤

مامانم میگه تو اگه یه بچه بزارن کنارت تا ابد دگ ن میخوری ن میخوابی ن تکون میخوری فقط میمیری :||

• ژانمی ژانم ساک مشهدو چییییییدم ^^ 

• فقط چند دیقه تا برنامه مور علاقم ^^ 

• یه کلمه دینی نخوندم ^^ فردا سه درس دینیو امتحان داریم ^^ خیلی عم هپی ^^

• ژانمی ژان یه گردنبند سنگی هدیه گرفتم ^^ 

• #💀

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۲۹ بهمن ۹۵

من نفرت انگیز :] شرم آور ترین :] طولانی ترین :]

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • آندرومدا :)
  • پنجشنبه ۲۸ بهمن ۹۵

اِوری ثینگ + دِ سیلمن + بیاند د مسک + آنشرلی آو گرین گیبلز :]

• مامانم امروز ساعت شیش و نیم با کلی عشقم و قربونت بگردم و فدات برم بیدارم کرده میگه پاشو برو مدرسه گلکم :/ دیرت میشه عمر مامان ://///////////// تا حالا از این حرفا بهم نزده برد ://// فک کنم تاثیرات سفر بید:/ منم پوکر گفتم مامان پنجشنبس :|| دگ نفهمیدم چی شد چون توی همون هوا خوابم برد :||

• گرفتم خوابیدم.. تخت :'| ساعت نه و نیم بیدار شدم دیدم نامردا خوابن همه :|| چایی دم کردم براشون و رفتم زبان خوندم واسه فاینال یکشنبه وایی. بعد یه ساعت بابام بیدار شد گفت کی چایی درست کرد. منم گفتم من. بوسم کرد ://///// یه دفعه ای چیشدن اینا؟  :// محبتشون پاچیده :// 

• داداش کوچیکم نشست پا کامپیوتر فوتبال بازی کنه. کلی نشستم براش حرف زدم ک بیا فیلم ببینیم و موقعی ک فیلم میبینیم یه فیلم فضایی دانلود کنیم. اونم قبول کرد. "نقابدار" دیدیم خوب بود قشنگ بود منتها ناکسا زده بودن صحنه خَشنگاشو سانسوریده بودن -.- فیلم ک تموم شد دیدم دانلود فیلمه نزدیک ۶۰ درصدش انجام شده بود، بنا ب دلایلی با داداچم دعوام شد اونم لجش گرفت دانلودو کنسل کرد پشگل. منم بعد اینکه فحشش دادم از حرصم زدم زیر گریه :||

• بعدشم فروشنده رو دیدم . یکی بهم میگفت "فروشنده" مسخرس. اون موقع ندیده بودمش. سکوت کردم. الان ک دیدمش فهمیدم این فروشنده نیست که مسخرس، بلکه این حقیقته که مسخرس. فروشنده مسخره نیست. ماییم که مسخره ایم. • بالاخره یکی جرئت کرد و مسخرگی جامعه مسخره ـمون رو سوژه فیلمش.

• بازی مینا ساداتی بهترین بود.

• نمیدونم چرا، ولی با دیدن این فیلم، از صحنه تئاتر ترسیدم :|

• این فیلم شایسته دیدنه. بنظرم نسبت به بقیه فیلمای اخیر مثل ابد و یک روز و فلان و فلان بهتره :]
• کتاب آنشرلی تا ص۲۰۰ ـش رفتم. قسمت اول فیلمشم دیدم ب سلامتی :|| چقد سعی کردم انگلیسیشو دانلود کنم ک ب دردم بخوره. نشد آمّا ولی واسه قسمت دومش انگلیسشو می یابم و دانلودش مینمایم :]]

• ژانمی ژان ب مشهد نزدیک میشویم :]]] 

• ایی فردا باید ورداسکیل بخونم ایس ایس :|| شانس آوردم فقط ۲ درسشه. 

• دیروز عمیقا میخواستم بمیرم :|| امروز عمیقا ای وانت لایف :// ای لاو تو لیوینگ :||

• خداجونم ماچ ماچ :*

  • آندرومدا :)
  • پنجشنبه ۲۸ بهمن ۹۵

یهویی نوشت :']

ساعت چهار خیلی عجیبه کسی ب خونه کپک زدهٔ ما زنگ بزنه. ریحانه خانومن :| میگه مگ نمیخواستی بیای خونه مون؟ - میگم زر زدم بزار بپرسم. -میگه بیشور تو گفتی میای. 

میرم پیش بابام. نمیگم اِزازه میدی برم. میگم منو میبری؟ :|| پوکر نگام میکنه و میگه باشه ولی خودت برو :|| 

رفتم در خونه شونو زدم؛ وای خدای من داداشش ۳ سالشه. اومده اویزوون شده از گردنم میگه من دوسِت دارم بیا خونه مون :\

همه اهنگارو بلده :|| میگه خانومم ارومم تویی عاشق شو دلم ارومم تویی :| من و ریحانه :|| میگه یه صورت فرشته با چشای شیطون :/ یه تیکه میخواست "قلب من"."ملب قن" :|| !من پهن شده بودم رو فرش داشتم عربده میکشیدم :// حالا گند زد ب هیکل ما و نیز اتاق :|| پاستیلا رو ریخت تو لیوان اب :// ابو ریخت رو پتو :// پفیلاهای عزیز منو مالید ب ابای پاستیلی :|| 

نشستیم با هم جوکر دیدیم :|| جوکره از الان ب بعد هازبند من حساب میشه :||

آچغال کلی براش اهنگ خَشنگ ریختم هیچی اهنگ بهم نداد :[ اونهمه از تیلور داشت خو :[ 

وای داشتیم زیست تیزهوشانو میخوندیم چقد ایی بود. یارو همینجور دست گذاشته بود رو کیبورد اسم باکتری و سلول و کوفت و مرض میزاشت :[ رحزیطجوعدشزپسونکزلدطوس فحشه یا اسم باکتریه ؟

توی برجشون ک منتظر بودم اسانسور لعنتیشون بیاد در اسانسور ک وا شد هول کردم گفتم سلام ب یه نفر. بیشور سرشو مث گاو اورد بالا و مغرورانه اومد بیرون. هندزفری توی گوشش بود شاید نشنید. ولی ب من چ میخواست بشنوه چ وضعشه سلام میکنم جواب نمیدی. بمیر. ازت متنفرم. بی شخصیت کسی بهت نمیگه با کلاس و شیک و مغرور و شاخی. میگن بی شخصیت بی شعوری. ازت متنفرم از اون عینک زشتت ازاون ریش بد ریختت حالم بهم میخوره از اون موهای بد شکلت اه. الهی هندزفری گیر کنه ب گلوت خفه شی بمیری.

ب هیشکی نگید ولی از انتخابی ک کردم میترسم و شاید پشیمونم. میترسم برم ریاضی و کم بیارم. 

•  اهنگ جدید سلنا روگوشیدیندون؟ :]

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۲۷ بهمن ۹۵

مرگ :||

• عشق دوران ابتداییم آلبوم داده بیرون :] محمدرضا فروتن :\ میبینید چ قانعم؟ :\\  البته حال ندارم گوش کنم ببینم چی خونده. بالاخره همه چی بین ما تموم شده :]]]

• امروز فی البداهه دستمو بلند کردم کنفرانس کاروفناوری  پودمان عمران رو بدم . چرت و پرت گفتم ولی گفتم :|| اخه من هیچوقت کاروفناوری ۲۰ نمیشم واسه همین چپ و راست کنفرانس میدم ک یه بار ۲۰ بگیرم واسه ترم دوم.

• تازه کنفرانس افعال ماضی و مضارع ادبیات عم داشتم. فیلمبرداری کردن بفرستن اداره :|| بچه ها میگفتن خیلی جدی حرف زدم و همین باعث شد خوب شه. برخلاف همیشه اول و اخر حرفام با هرهر و کرکره :| . اخه اصن حال و حوصله و اعصاب نداشتم.

• کار هنرمو پاره کردم یه دونه جدید کشیدم. 

• اخر هفته گندی از اب در میادـ خوندن واسه امتحان دینی. حل کردن سوالای زیست. حل کردن اون همه مسئله اتحاد و تجزیه و فاکتورگیری. و از همه مهمتر خوندن واسه فاینال.

• آنشرلی ص۱۷۰ و خورده ای ام. اخ جون ریحانه بهم کتاب نجوم داد.

• چقد امروز با کریم خندیدیم. مغزش رگ ب رگ شده بود هی کرکر میخندید. غزل هم ک کمپلت رد داده بود زارت زارت چرت و پرت میگفت خودش میخندید. این وسط من مث افسرده های هاوایی از استخون درد زار میزدم.

• موی کوتاه دوس دارم و بزرگترین مسئله اینه ک موهام فرفریه و اگه کوتاهش کنم تبدیل ب چیز میشه.

• چرا انقد دوس دارم بمیرم هم اکنون؟ :|| 

• کار هنر جدیدم خوشگل شد ولی چون ریحانه کشیدش. خوشحالم ک هنرستان قرار نیس برم :|| چون هرروز اشکم در میومد :|| 

• فقط ۶ روز تا مشهد ژانم 😍

• دیروز پام گیر ب صندلی و جلو مدیر و منشی اموزشگاه کله پا شدم. از خودم متنفر میشم گاهی ک انقد بی عرضه و دست و پاچلفتی میشم. امروز کریم میگفت نرگس منو ساخت. اگه نرگس نبود من همچنان ماست میموندم. - منم گفتم من چی؟ من ماستم؟ - گفت آره تقریبا. - زل زدم تو چشماش ، تو چشمام التماس ریختم و گفتم ولی از پس خودم برمیام. -نگام کرد گفت اره.

• قالب عوض شد چرت شد؟ 

• چرا نیستید شماها؟ یه چیزی بگید. اعصابم خورد میشه اینجوری.

• میرم انقد اهنگ گوش کنم تا بمیرم گُگاخِظ :]]]]]]]]]]]

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۲۷ بهمن ۹۵

ژون مون :)

• تئاترمون، موضوعش رتبه آورد :) بقیه شو نیدونم :)

• امتحان ریاضی شدم ۱۸.۵ با تقلب اونم :|| آی ام کندذهن :||

• ولی ژون :) اون آزمون جامع رو توی مدرسه ۸ ـم شدم :]

• دارم جلد یک آنشرلی رو میخونم وای خدای من چقد حرف میزنه  :/

• پدر پفیلاهای مدرسه رو در اوردم ینی :|| روزی دو سه بسته خوراکمه + پفیلاهای بچه ها :|| غزل میگه سرطان پفیلا میگیرم :|

• استعداد ورزشیم صفره صفر :|| امروز دو بار توپ بدمینتونو زدم بالا سقف مدرسه :| بچه ها گفتن برو ب سرایدار بگو بیاره توپا رو . حالا منم خجالت میکشیدم :|| رفتم یکی یکی بچه ها رو التماس کردم برن بگن ب سرایدار توپا رو بیارع  :|

• یه نوع  بیسکویت کشف کردم توی خونه مون بی نظیره :)

• باید واسه هنر بته جقه میکشیدم. کشیدم ولی زِچت چُد چون استعداد هنری عم ندارم :||

• یه کتاب دارم اسمش پی پی جوراب بلنده :/ یه چیه تو مایه های بابالنگ دراز. ستایش بهم گفت بیارش برام بخونمش. منم بردمش مدرسه. حالا دعوا شده بود که پی پیو بده من پی پیو بده من :|| اخر سر پی پیو دادم نرگس :|

• مای پَرِنتس کٍیم تو د تهران افتر فور دِیز :] فور دِیزه دارم سوسیس تخمُ مُخ میخورم :\

• اصلا مهم نیست ک فردا کنفرانس افعال ادبیات دارم :/ اصن :/ 

• خدای من ساوجبلاغ تعطیل بود ما ک توی دیافراگمِ کوه هاییم تعطیلمون نمیکنن :|| ساعت ۸ رسیدم مدرسه :/ در حدی ک توی ترافیک از ص۵۰ تا ص۱۱۰ آنشرلیو رو خوندم :/ داداشم دیگه پوکر شده بود :')

• آی ام سی انصراف دادم. من ک میدونم کند ذهنم چرا شرکت کنم :|| تازه ۱۵ تومنم میگرفتن. با اون پونزده تومن میتونم ۱۵ تا پفیلا گوجه ای بگیرم. یا حداقل ۷ تا ابنبات چوبی. یا مثلا یه کتاب. یا پس انداز کنم واسه خریدن تلسکوپ یا دوربین دو چشمی که همین الان بابام گفت نع :|| 

• چمه؟ :'| هرکی منو مبینیه بهم میگه چرا انقد میخوری :|| وای خدای من من اصن این شکلی نبودم :|| خدایا توبَ :||

• سمبوسه خریدم داشتم میخوردم، ستایش عم لقمه کتلت میخورد. نگاه زیبایی ب لقمه هامون کردیم و تصمیم گرفتیم مبادله  کالا با کالا کنیم :] جفتمون میترسیدیم اگه همزمان مبادله نکنیم ممکنه اون یکی بپیچونه :|| واسه همین گارد گرفتیم گفتم تا سه میشمارم :||

• وای خدای من فیلم Flipped (مطمئن نیستم انگلیسیشو :| ولی فارسیش میشه تلنگر) رو دیدین؟ تو کلاس زبان چند دیقه شو دیدم خیلی باحال و بامزه و رمانتیکه وایی :))

• :\ یکشنبه فاینال دارم :/

• *.* ژون دوشنبه حرکته ب سوی مشهد *ـ*

• حال جسمیم مرخرفه . حقیقت اینه ک دارم میمیرم :] 

  • آندرومدا :)
  • سه شنبه ۲۶ بهمن ۹۵

مای نیو وبلاگ :))))

داداچا و خواهران :) اگه دوز داشتید این وبلاگ رو دنبال کنید :) : 

طلوع - نجوم و کیهان شناسی

  • آندرومدا :)
  • دوشنبه ۲۵ بهمن ۹۵
• I set fire to the sky; Yeah, exactly me •
هشتگ
نویسندگان