۳۷۷ مطلب توسط «آندرومدا :)» ثبت شده است

انگار همین چند روز پیش بود :)

اینجا یه ساله شدا! از منِ دمدمی مزاجِ داغون بعیده!

فردا اولین امتحان ترم -_- ولی به خودم قول دادم اون ماست مالی قبلو تکرار نکنم :|

+ چقد از ۲ دی پارسال تا امسال بزرگ شدم. 

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۱ دی ۹۶

چه بیرحمانه داریم بزرگ میشیم رفیق

من دلم میخواد باز باهم آبنبات چوبی عنبه ای بخریم از غصه پولِ به فنا رفتمون بین هم تقسیم کنیمشون و اون مزه زهرمارش که بازم چسبیدو تحمل کنیم.

من دلم میخواد ملخ ببینیم جیغ بزنیم. 

میخوام مث کوالا بریم بچسبیم به شیشه کتابفروشی.

میخوام هروقت اذان داد جفتمون جیغ بزنیم ززززننننگ خوررررد بریم سر کلاس.

دلم میخواد ساعتتو بپیچونم.

دلم میخواد سر دفتر کامواییات باهم ذوق کنیم.

دلم میخواد برا هم کتاب کادو بدیم. وای یادته؟؟؟ چقد قر و فر ریختیم براش. چقد فک کردم چجوری کادوش کنم! 

دلم میخواد سر آهنگای لیتو و خلصه مسخره بازی در آریم. یادته میگفت خودمو خفه کردم دنیا جهانبختم چقد زار میزدیم از خنده؟ 

دلم میخواد باهم عکسنوشته درست کنیم.

دلم میخواد سر کلاسای ۵شنبه کنار هم بشینیم هیچی نفهمیم بعد مث چی همو نگاه کنیم.

اون دفترچه قرمزی که بهم دادی قشنگترین دفترچه عمرم بود. توش کلی شعر و جمله خفن نوشتم.

+ این روزا سخت ترین روزای زندگیمن. تنهایی عجیبی که حسش میکنم سختیشو شدیدتر کرده. وحشتناک در جدالم رفیق. کَمِت دارم رفیق؛ خیلی. 

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶

تودِی :)))

فقط اون قسمتش که زوم کردیم رو عکسا و قیافه های چلغوزمون و غش کردیم از خنده :) من شبیه کودکان کار افتاده بودم :||| چیه خو سرد بود کاپشن داداشمم پوشیدم :||||

- How long | Charlie puth ❤

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶

هیچ نمیدونستم خواب انقد میتونه آدمو عوض کنه :|

دیشب انقد حالم بد بود ساعت ۱۱ گرفتم خوابیدم تا ۱۱ امروز :| 12 ساعت :/ روزای عادی ۶ ساعت بیشتر نمیتونم بخوابم :| خدا پدر مادر الودگی هوا رو بیامرزه :/

- از امتحانا خیلی میترسم ! میترسم اون نمرات درخشان و دلربا بازم بدرخشن و دل ببرن :|

فردا هم تعطیل *-*-*-*-*

  • آندرومدا :)
  • دوشنبه ۲۷ آذر ۹۶

وقتی حتی تعطیلیِ فردا هم خوشحالت نمی کنه

دوست دارم کلاً لفت بدم. من یه آدم بی عرضهٔ دست و پاچلفتی خنگ ضعیفم که حتی نمیتونم خودم و آرزوهامو جمع کنم.

+ هیس لطفا!

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۲۶ آذر ۹۶

هشتگ خودکفایی

+ موهامو خودم بافتم :|:

+ هندسه و زبان ۱۰۰ زدم :|:

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۲۵ آذر ۹۶

اینجاس که شاعر میگه i've felt twice before

قول به خودم؛

۱. هیچ وقت وابسته هیچکس نباش. 

۲. بر اساس یه نفر، آدمای دیگه زندگیتم گزینش نکن. خودتو محدود یه نفر نکن. میره!

۳. هیچ احدالناسی خونواده آدم نمیشه.

۴. هیچ احدالناس تری مامان آدم نمیشه ❤ [دوسِت دارم، ببخشید]

  • آندرومدا :)
  • پنجشنبه ۲۳ آذر ۹۶

دیگر نمانده نایی، ای زلزله کجایی :|||

دیگه وقتی هندسه میانترمو میشم دوااااااززززززدددههههههه،

و به "امیر" میگم "انگری برد"

یانا داگا خادافاظ زانداگا 

^~^

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۲۲ آذر ۹۶

عربده

امروز معاونمون اومد بخاطر نمره های میانترممون عربده بکشه سرمون. کلاسمون افتضاح بود :| بعد توی لیست نمرات بچه ها نمره های بد رو هایلایت میکردن. وسط عربده هاش ینی فقط چشم تیز کردم ببینم منم جزو اون 20 نفرم ک نمراتش بده و هایلایت خورده؟ ینی فقط دیدم رو نمره هام هآیلایت نیست‌ پا شدم یه دور بابا کرم رفتم براشون 😂

- نمره هام خوب بود ولی اون چی که میخاستم نبود. حالا واسه ترم جبران میکنم :|

- واقعا چرا توی کلاس ۲۴ نفره ۲۰ نفر هایلایت بخورن؟ :|

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۱۹ آذر ۹۶

پدیدهٔ نوظهورِ کی بودم؟ (اعلام حضور کند لطفا از سینگلی در بیایم مرسی اه)

اون از ظهر که "لپم چال داره" رو گفتم "چُپَم لال داره"

اینم از الان که "کاهن معبد آمون" رو گفتم "آمِنِ معبد کاهون"

زندگی سخته چقد :|

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۱۸ آذر ۹۶

چنینیم... :|

به هانیه میگم چته؟

- خوابم میاد. این چند روز یه سره ساعت ۶ صبح بیدار شدم :(

من: آخی :(( عزیزم حتما مشکلی دآشتی :(( چیشده عسیسم؟ 

- هیچی باو، ساعت ۶ نت رایگان بود .

و من :|||| ینی اراده ای که این داره رو ارشمیدس ندآشت. بعد جالبه امتحانای میانترم همه نمره هاش از دم ۱۳.۲۵ شده . خب لنتی تو این ارادتو برا درس خوندن داشته باش .

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۱۸ آذر ۹۶

چگونه حالتان از یک غذا بهم بخورد؟ :|

پاسخ: هیچی باو؛ مثل مامان من یک بآر درست کنید، برای همیشه :| 

[به روایت تصویر (سالاد ماکارونی + فیزیک-_-) ]

  • آندرومدا :)
  • پنجشنبه ۱۶ آذر ۹۶

دی کال می کریزی.

فیزیک احتمالا 12 اینا شم. هندسه هم احتمالا 14. دینی 19.5 شدم خاک بر سرم. ریاضی 17.25. شیمی 19.25. خدایی من میخوام از این مدرسه لفت بدم. چه وضعشه دارم گند میزنم :// البته بقیه بچه ها هم همینطورن تو مدرسمون. متاسفانه جزو متوسطای اینجاعم -ـ-

من کلا دیشب 2 ساعت عم نخوابیدم بعد انصاف نیست که نمره م انقد کم قرار بشه باشه.

یه چیزی این وسط گمه. احتمالا سندروم دان گرفتم.

ولی به درک مهم اینه امروز کلی خندیدیم *-* خنده های شیطانی مهدیه :/ شکیبا *-* شست خورشید :/ رومینا -ـ- و اینکه من هرررروقت ناهار قورمه میبرم مدرسه میریزه و تمام بند و بساطم بو لوبیا میگیره ://

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۱۱ آذر ۹۶

غریبه آشنآ شُد

همه چی مزخرفه و من دارم مث چی میخندم :|

#بیمار

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۱۱ آذر ۹۶

:|

یه جور خاصی ازم ناامیدن...

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۱۰ آذر ۹۶

دهِ یکِ ریاضی ^~^

این چند روز انقد حالم بد بود و همه چی قاطی پاطی شده بود که حتی بابامم فهمید اوضاع چقد افتضاحه و هرچی پفیلا و شیر کاکائو تو دنیا بود برام خرید *_* فقط یه قطره اشک ریختم. اونم لازم بود ولی مسخره. 

- از امتحانا حتی زبانم بیست نمیشم! خیلی شرم آوره :| 

- رفتم از بوفه بستنی بخرم. دیدم همه بچه های کلاسمون مث زامبی نگاهم میکردن. شکیبا گفت اون خانمه که تو بوفه خوراکی میفروشه کارت داره. گفتم حتما یا بهش بدهی دارم یا اینا. رفتم پیشش گفتم بله با من کاری داشتین؟ گفت شیدایی؟ گفتم بله. خندیدم گفتم چیشده؟ 

یه کیت کت داد دستم. روش یه کاغذ چسبونده شده بود. گفتم برا منه؟

خندید گفت برو !!!!

کپ کرده بودم گفتم چی شده جدی؟ میشه بگید؟؟

خندید گفت نه D:

ای مرگ خب با اون نیش گشادت :// 

گفت هیچی برو بعدا اینو بخون ://

حالا قیآفه من :||||||||| 

رفتم تو دسشویی بازش کردم :// انتظارشو نداشتم. کاملا ناامید شده بودم. پریدم بیرون از پله ها بالا رفتم برم سر کلاس پیداش کنم محکم بغلش کنم، دیدم یکی مقنعمو کشید جیغ کشیدیم :|| بعدم سفت بغلم کرد گفتم عبضی دفه آخرت باشه -_- گفت غلط کردم *_* از اونور ملت داشتن کل میکشیدن :// چنین همکلاسیایی دارم .

- دووم داره ینی؟

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۸ آذر ۹۶

سخته

هیچی بدترِ مریضیِ مامانا وجود نداره! هنزفری رو چپوندم تو گوشم تا نشنوم. 

+ خوب میشی، باید! خونه بی خنده هات قبرستونه. 

+ اینکه یهو همه چی قاطی میشه و گره میخوره بهم رو مخه. به همه چی دارم گند میزنم... مدرسه ، دوستام ، زبان ، نمره هام ، آزمون.

 ‌+ متنفرم متنفرم متنفرم متنفرم باز من تنها شدم. باز شروع شد باز قراره همه چی کوفت شه زهر شه . 

+ خدا شکر .‌

  • آندرومدا :)
  • سه شنبه ۷ آذر ۹۶

آره خلاصه روز نه به خشونت علیه زنان بود مثلا :/

نصف شبی تو اون سرما پا شدم رو داداشم پتو انداختم. بعد رو پتو خوابیده بود. خواستم پتو رو بکشم بیرون بیدار شد. خاک بر سر چنان با پشت دست کوبوند دم دهنم که :|

+ خیلی خیلی خیلی کمبود خواب دارم خیلی خیلی و بدترین شکنجه اینکه خوابم نمیبره.

+ چندروزه پنل وبم وا نمیشد. تا مرز ساخت وبلاگ در ویرانه های بلاگفا پیش رفتم.

+ کاملاً رد دادم... کاملاً. و خیلی تنها شدم... خیلی... و این تکرار تاریخ توی این برهه زمانیِ سخت و حساس بیرحمانه ست.

+ آزمون گزینه دو عم که اصن کارنامه م عالی بود :| افتضاحه و  افتضاح.

  • آندرومدا :)
  • سه شنبه ۷ آذر ۹۶

مسئولین!!

وسط امتحانای میانترم 

عفونت دندون چی میگه 

:|

#شت

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۴ آذر ۹۶

پارادوکس این روزا

امروز رفت نشست جلو. گفتم به درک. بلند نه ها! ولی به روش آوردم. زنگ که خورد برگشو داد دید یاسی رفت با دوستش، اومد ور دل من :| منم عمدا سر نیمکت پهههههن شدم که ینی گمشو. گم شد دوباره رفت با یاسی. بعد تا اخر روز کرکر هرهر خندیدن. خب جلوم بودن منم به حرکتای بی نمکشون می خندیدم‌که نگن فلان حالا. هی میپرسید چته. چی میگفتم؟ زر میزدم میگفتم امتحان اسون بود و من گند زدم. میگفت منم. میخاستم جیغ بزنم تو صورتش بگم چرت نگو تو هردفعه همینو میگی. ولی اثری نداشت. خفه خون گرفتم. 

بعد اومدیم تو ماشین باهم لواشک خوردیم کلی به حاجی و بوک و جوهر نمک و نیشکر و پیرهن صورتی دل منو بردی و اون آهنگه خندیدیم :| میشه یا همش باشی یا‌ کلا نباشی؟ 

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۴ آذر ۹۶
• I set fire to the sky; Yeah, exactly me •
هشتگ
نویسندگان