امروز از مدرسه که رسیدم خونه دم آسانسور دیدم تو طبقه همکفه. درشو وا کردم گفتم آخ ژوووون همکفه (و لازم نیس دو ساعت وایسم بیاد همکف) بعد یهو دیدم مدیر ساختمون داره با قیافه ای که یعنی باز این دختر اسکله ـس؟ نگاهم میکنه تو آسانسور یتسدسپسخضنصجیهثدثهپچ عرررررر.

یه دفعه منو تو راهرو دید منو گفت سلام عمو :|| خیلی بهم برخورد :||

+ عطرش بو قرمه سبزی هیئت میداد