من: بابایی لطفا کیکی که میخری قلب نباشه طرحش.
بابا یه ثانیه نگام میکنه: قلب نباشه؟
لبخند ملیحی میزنم: نه.
**
رفت کیک خرید. قلب بود =|
~
~
~
~
~
• من توی کلاس عربده کشان گفتم: بچه هاااااا پاچییید بررررریدددد نمازززخونههه...
زهرا: بپاچیددددددد..
من دستمو اوردم بالا تا به در اشاره کنم و عربده بکشم بپاااچیییدددد کاملا دستم زارت نشست رو صورتش =|
~
~
~
~
~
• اومدم ادرس بدم به دوستم. خواستم به کوچه بالا که پشتم بود اشاره کنم... خیلی عمیقا انگشت شَستمو بردم عقب و حس کردم توی خمیر فرو رفت. نامبرده چشم دوستم بود ^^
~
~
~
~
• برا اولین بار تو عمرم سوالای ریاضی آزمون جامعو ۱۰۰% زدم ^^ در عوضش علومشوـــــ =| ,
• گریه واسه چیزای چرت و پرت، خیلی پدیده چارصدوچار نات فوندیه...مخصوصا واسه یکی که دیروز ۱۶ سالش شده.
• سرده. پوستم داره تیکه تیکه میشه از خشکی و سرما =\
• به لطف ایزد منان امشب کیک را ایت مینُماییم؛ یحتمل بی کادو 😒
• دوست روانپریشمان بهمان کادو کتاب داد ^^ اونم دو تا ^^ به قول یک موجود عشق " تُتا" =]
• ستایش یه پیکسل خریده ؛ طرح آفتابهههههههه عربببدههههههههه... طرح افتاب نه. افتابههههههه.
• پرتقال جآن و فاطمه بانو ممنان از کادوهای خوجگلتون ^^ لاو یو تو ^^
دریمر جان داداچ عکسه وا نمیشه -.-
• چرا به املای "شَست'' شک دارم؟ =|