شخصا قابلیت این را دارم که بمیرم از برایت *-*

نیگاش کنین آخه چی کادو داده: کلیک

- اولین کادوی وبلاگی امسال

- اگر بدونی چقدر اشکم در اومد که ریتالین :/ دوست دارم *-*

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۲۴ دی ۹۶

از رنجی که می بریم :|

+ وسط امتحان داشتم تو دلم با خودم حرف میزدم، تف شد :| چجوری؟! 

+ وقت امتحان۶۰ دیقه بود فقط، نمیدونستیم پشمامونو جمع کنیم یا بنویسیم؟ :| 

+ خدا بخواد اینم ۲۰ شم :| در چه شرایطی خوندم آخه من :| وسط امتحانا رفتیم مسافرت :/ 

+ بخونیم یا بخوابیم؟ پاسخ: بمیرید مرگ مرگ مرگ.

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۲۳ دی ۹۶

Point

میگن که زندگی و توانایی خودتونو با خط کش زندگی دیگران اندازه نگیرید‌. حالا من نمدنم والا.

  • آندرومدا :)
  • سه شنبه ۱۹ دی ۹۶

بی اعصاب نوشت

دیشب چون رفتم حموم خوابم پرید |: فکر کن شب امتحان بود اون وقت من داشتم موهامو اتو می کشیدم D: تا خوابم ببره ساعت ۲ شد. ساعت ۵ باز پا شدم درس بخونم. ولی چون کم خوابیدم استرس داشتم مغزم نکشه ، اشکم در اومده بود خلاصه |: بعد صبح که پا شدم زیر کتری رو روشن کردم دو ساعت منتظر وایسادم جوش بیاد بعد فهمیدم فقط آبِ جوشه و چایی توی قوری نیست |: چاقو اره ای رو گرفته بودم دستم داشتم کارو تموم میکردم که یادم به هات چاکلت افتادم. هیچی دیگه کله سحر قبل امتحان هات چاکلت خوردم |: 

چقد صبحا هوا شبه . ( |: فردریش نیچه )

صبح هم که داشتیم میرفتیم ماشین تصادف کرد ماشین ما نبودا ولی ما سه تا اون پشت داشتیم کرکر میخندیدیم بعد سپر یارو کلا کنده شده بود |:

امتحان عم که ۱۹ اینا میشم. 

من خوابم نمیبره و دلم خواب میخواد |: هیچ جا رو نمی بینم سرگیجه دارم هیچی نمی شنوم و نمی فهمم -_- تازه ناهار یه چیز من در اوردی و چرت بود که داداشم درست کرده بود و مجبور شدم ۳ تا مایتابه رو علاوه بر ظرفا بشورم -_- کت و کولم کنده شده و دستانم پوست پوستی شده -_-

اه ایش عر ایس تف -_-

فقط ۵ تا امتحان مونده فقط :|||||||||

  • آندرومدا :)
  • دوشنبه ۱۸ دی ۹۶

یک نسخه صدای جیمز یانگ و تاریکی اتاق لطفا

من سالهاست تلخی را با تمام وجودم می بلعم. می خندم چون نشانه پیروزی ست، وگرنه زندگی، دنیا، همه این کوفت و زهرمارها سوار آدم می شوند و این بدترین اتفاق ممکن است،اینکه به پای کائنات بیفتی که اتفاق بد از آسمان هفتم نازل نکند برایت...

+ خدایا میشه برف بیاد و پا بگیره؟ خو حساب نیس یعنی چی من هنوز چکمه م رو نپوشیدم امسال این چه زندگی ایه :| 

+ لحظه شماری برای عید و دیدن کلی نی نی یه جا *_*

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۱۶ دی ۹۶

برف *-*

+ بالای ۱۸.۵ میشم :| :دی

+ تا خواستم از ماشین پیاده شم آهنگ مورد علاقم پلی شد :| ضربه ای که بهم وارد شد عمروعاص به اسلام وارد نکرده بود :||

+ ولی امروز بدترین روز عمرم نبود :)

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۱۶ دی ۹۶

[ناسا ویران می شود]

بابام: اه‍ااااااا عههههه اسپاک میشه فضا پسسسسس‌.

من :|

اسپاک :|

+ فردا بدترین روز عمرم خواهد بود ^~^

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۱۵ دی ۹۶

به یک عدد قاتل ِ مُرده زنده کن نیازمندیم :|

که ما را کشته و پس از ایام امتحانات زنده کند مرسی اه 

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۱۵ دی ۹۶

| بــ...

بوم بوم بوم انگار قراره یه اتفاق بد بیفته. بغض دارم، دلهره. مثلا داشتم مرد هزار چهره می دیدم. می بینمش و هربار به چیزای مسخره تکراریش قاه قاه می خندم. مثلا اون صحنه که مهران مدیری برای خواستگاری در میزنه بعد باباهه میگه تو همونی که میخوای سحرو بگیری؟ [از خنده می میرد ولی یه چی همچین پس گلوشِست] 

یا مثلا در بدترین حالت ممکن دندون جلوم گوشه ش شکست :| و شبیه معتادا میشم وقتی که میخندم :| 

یا مثلا امتحان شنبه. لنتی استرسش نمیذاره آب دهنمو قورت بدم :|| خیر سرم با خودم قرار گذاشتم معدلم بالای ۱۹ شه. میانترمو ۱۷.۹۰ شدم :|| ینی حتی به هیجده هم نرسید :| و قرار شد ترمو بالای ۱۹ شم. یه تخمین زدم معدلم ۱۸.۵ خواهد شد [شت] 

- گاهی وقتا واقعا میخوام آروم و آسوده و بی دغدغه و فارغ از خزعبلات زندگی کنم... نمیشه! 

- وبلاگاتونو خوندم، هوس نوشتن کردم، چه خوبید، حسودیم شد.

- دلم میخواد فقط بنویسم . 

- فیلتر شکن هم فیلتر کردن ، وطنم پاره تنم.

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶

۱۳ِ همیشه نحس

مثلا سیزدهِ دِی...

| گند زنندهٔ خستهٔ کبیر |

بچه که بودم یه دختره همسایمون بود اسمش مهسا بود ۱۳ دی تولدش بود، ده سالی ازم بزرگتر بود. وقتی فهمید منم دی ماهیم کلی بغلم کرد . کراشم بود خلاصه :| الان نزدیک ۸ سال از اون روزا میگذره . مه‍سا کجایی؟ تولدت مبارک 

کاش یا میشد زمان متوقف بشه یا مث باد بگذره آدم بمیره راحت شه.

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶

I love u dangerously

[ حآلِ مَن ایهآم داره ] 

  • آندرومدا :)
  • دوشنبه ۱۱ دی ۹۶

تکرارِ من، مال تو ولی من من دیگه نیستم.

 از بین یه گله گرگ وحشی فرار میکنم، می دوم می دوم می دوم ، منما ولی من من دیگه نیستم . منم یه گرگم . می دوم می دوم . تا بالای تپه بلند می دوم . چمنای زیر پام پامو قلقلک می دن. انگشتای پامو جمع میکنم تو هم . باد می وزه ،  می وزه ، می زنه زیر موهام . بلند می شن تو هوا . اهمیت نمیدم . لجش می گیره انگار . شدیدتر می وزه ، می زنه توی موهام و موهام از کنار کوبیده می شه تو صورتم . می زنمشون پشت گوشم‌ . کاش همه چی مث درد تو موقتی بود و تموم می شد . نمی موند که به زمان تقسیم بشه و بکشه . چشمام می سوزه از سوز سرما ، با اشتیاق اشک می ریزم . زوزهٔ گرگ ها وادارم می کنه به مهتاب نگاه کنم . یقین دارم اگه تو بودی از برق سفیدی که توی اشک چشمم نقش بسته به وجد می اومدی و همونجور که باید می بوسیدیشون . به جای تو خودم اشکامو پاک می کنم . دستامو می برم بالا و آسمونو بغل می کنم . شاید تویی . شاید این آسمون خوش رنگ و پرستاره تویی . « نه ایناهاش ایناهاش ! این تویی ! همین ستاره دنباله داره که رد شد . ندیدی ؟ » حاضر نیستم بازو هامو شل کنم از ترس اینکه بری . ببین منو ! چشمامو ببین تا بفهمی کجا رو نشونت میدم . ببین لعنتی ! آخ اون دونه عرق چیه کنار پیشونیت ؟ می خندم . بلند ! صدای زوزه گرگ اوج می گیره . اشکمو پاک می کنم . خجالت می کشی ؟ با چشمام جهت یه ستاره دنباله دار دیگه رو نشون می دم . میگم دیدی اینو ؟ آره که دیدی . خودت بودی که رد شدی ، رفتی ، کلی بعد تو رد شد ؛ اما هیچکدوم هالی نشد .

#آندرومدا 

 Clean ur tears & look at the sky

 

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۸ دی ۹۶

حماسه ای دیگر آفریدیم

امروز منتظر سرویس بودیم دم چهار راه. یه آقاهه رد شد به دوستم گفت برو اونور وسط راه وایسادی :||| داداش زمین به این گندگی باید از اینجا رد شی شما حتما؟ :||| مرده رد شد، ریحانه بلند زد زیر خنده :| بعد مرده یهو برگشت :||| سکتههه کردیممم :| گفتیم الان میاد داد و بیداد میکنه سر مون آبرومون میره دم مدرسه :|| سریع رومونو کردیم اونور :|| وسط راه برگشت، بعد دو باره برگشت :|| داشتیم مییی مردیییییم :||| 

+ نرگس میگه دادآشت اومد دنبالتا، اوناهاش. میگم باشه، میخوام برم از خیابون رد شدم. میگه تنها میری؟ :| #کندمغز

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۶ دی ۹۶

چآرلی گوش می دهیم

دیشب به دلیل مسخره ای خوابم نمی برد. به خآطر امتحان :| از کی انقد چندش شدم؟ :||

امتحان ترم هندسه :// نیم ترمو که ۱۲ شده بودم D: اینو احتمالا ۱۶ ۱۷ شم :| هشتگ چگونه امتحان را قهوه ای بدهیم؟؟ از آندی بپرسید :) 

+ ۳ هفته دیگه تولدمه D:

  • آندرومدا :)
  • دوشنبه ۴ دی ۹۶

انگار همین چند روز پیش بود :)

اینجا یه ساله شدا! از منِ دمدمی مزاجِ داغون بعیده!

فردا اولین امتحان ترم -_- ولی به خودم قول دادم اون ماست مالی قبلو تکرار نکنم :|

+ چقد از ۲ دی پارسال تا امسال بزرگ شدم. 

  • آندرومدا :)
  • جمعه ۱ دی ۹۶

چه بیرحمانه داریم بزرگ میشیم رفیق

من دلم میخواد باز باهم آبنبات چوبی عنبه ای بخریم از غصه پولِ به فنا رفتمون بین هم تقسیم کنیمشون و اون مزه زهرمارش که بازم چسبیدو تحمل کنیم.

من دلم میخواد ملخ ببینیم جیغ بزنیم. 

میخوام مث کوالا بریم بچسبیم به شیشه کتابفروشی.

میخوام هروقت اذان داد جفتمون جیغ بزنیم ززززننننگ خوررررد بریم سر کلاس.

دلم میخواد ساعتتو بپیچونم.

دلم میخواد سر دفتر کامواییات باهم ذوق کنیم.

دلم میخواد برا هم کتاب کادو بدیم. وای یادته؟؟؟ چقد قر و فر ریختیم براش. چقد فک کردم چجوری کادوش کنم! 

دلم میخواد سر آهنگای لیتو و خلصه مسخره بازی در آریم. یادته میگفت خودمو خفه کردم دنیا جهانبختم چقد زار میزدیم از خنده؟ 

دلم میخواد باهم عکسنوشته درست کنیم.

دلم میخواد سر کلاسای ۵شنبه کنار هم بشینیم هیچی نفهمیم بعد مث چی همو نگاه کنیم.

اون دفترچه قرمزی که بهم دادی قشنگترین دفترچه عمرم بود. توش کلی شعر و جمله خفن نوشتم.

+ این روزا سخت ترین روزای زندگیمن. تنهایی عجیبی که حسش میکنم سختیشو شدیدتر کرده. وحشتناک در جدالم رفیق. کَمِت دارم رفیق؛ خیلی. 

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶

تودِی :)))

فقط اون قسمتش که زوم کردیم رو عکسا و قیافه های چلغوزمون و غش کردیم از خنده :) من شبیه کودکان کار افتاده بودم :||| چیه خو سرد بود کاپشن داداشمم پوشیدم :||||

- How long | Charlie puth ❤

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۲۹ آذر ۹۶

هیچ نمیدونستم خواب انقد میتونه آدمو عوض کنه :|

دیشب انقد حالم بد بود ساعت ۱۱ گرفتم خوابیدم تا ۱۱ امروز :| 12 ساعت :/ روزای عادی ۶ ساعت بیشتر نمیتونم بخوابم :| خدا پدر مادر الودگی هوا رو بیامرزه :/

- از امتحانا خیلی میترسم ! میترسم اون نمرات درخشان و دلربا بازم بدرخشن و دل ببرن :|

فردا هم تعطیل *-*-*-*-*

  • آندرومدا :)
  • دوشنبه ۲۷ آذر ۹۶

وقتی حتی تعطیلیِ فردا هم خوشحالت نمی کنه

دوست دارم کلاً لفت بدم. من یه آدم بی عرضهٔ دست و پاچلفتی خنگ ضعیفم که حتی نمیتونم خودم و آرزوهامو جمع کنم.

+ هیس لطفا!

  • آندرومدا :)
  • يكشنبه ۲۶ آذر ۹۶

هشتگ خودکفایی

+ موهامو خودم بافتم :|:

+ هندسه و زبان ۱۰۰ زدم :|:

  • آندرومدا :)
  • شنبه ۲۵ آذر ۹۶
• I set fire to the sky; Yeah, exactly me •
هشتگ
نویسندگان