۲ مطلب در ۱۳ دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

| بــ...

بوم بوم بوم انگار قراره یه اتفاق بد بیفته. بغض دارم، دلهره. مثلا داشتم مرد هزار چهره می دیدم. می بینمش و هربار به چیزای مسخره تکراریش قاه قاه می خندم. مثلا اون صحنه که مهران مدیری برای خواستگاری در میزنه بعد باباهه میگه تو همونی که میخوای سحرو بگیری؟ [از خنده می میرد ولی یه چی همچین پس گلوشِست] 

یا مثلا در بدترین حالت ممکن دندون جلوم گوشه ش شکست :| و شبیه معتادا میشم وقتی که میخندم :| 

یا مثلا امتحان شنبه. لنتی استرسش نمیذاره آب دهنمو قورت بدم :|| خیر سرم با خودم قرار گذاشتم معدلم بالای ۱۹ شه. میانترمو ۱۷.۹۰ شدم :|| ینی حتی به هیجده هم نرسید :| و قرار شد ترمو بالای ۱۹ شم. یه تخمین زدم معدلم ۱۸.۵ خواهد شد [شت] 

- گاهی وقتا واقعا میخوام آروم و آسوده و بی دغدغه و فارغ از خزعبلات زندگی کنم... نمیشه! 

- وبلاگاتونو خوندم، هوس نوشتن کردم، چه خوبید، حسودیم شد.

- دلم میخواد فقط بنویسم . 

- فیلتر شکن هم فیلتر کردن ، وطنم پاره تنم.

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶

۱۳ِ همیشه نحس

مثلا سیزدهِ دِی...

| گند زنندهٔ خستهٔ کبیر |

بچه که بودم یه دختره همسایمون بود اسمش مهسا بود ۱۳ دی تولدش بود، ده سالی ازم بزرگتر بود. وقتی فهمید منم دی ماهیم کلی بغلم کرد . کراشم بود خلاصه :| الان نزدیک ۸ سال از اون روزا میگذره . مه‍سا کجایی؟ تولدت مبارک 

کاش یا میشد زمان متوقف بشه یا مث باد بگذره آدم بمیره راحت شه.

  • آندرومدا :)
  • چهارشنبه ۱۳ دی ۹۶
• I set fire to the sky; Yeah, exactly me •
هشتگ
نویسندگان