نصف شبی تو اون سرما پا شدم رو داداشم پتو انداختم. بعد رو پتو خوابیده بود. خواستم پتو رو بکشم بیرون بیدار شد. خاک بر سر چنان با پشت دست کوبوند دم دهنم که :|

+ خیلی خیلی خیلی کمبود خواب دارم خیلی خیلی و بدترین شکنجه اینکه خوابم نمیبره.

+ چندروزه پنل وبم وا نمیشد. تا مرز ساخت وبلاگ در ویرانه های بلاگفا پیش رفتم.

+ کاملاً رد دادم... کاملاً. و خیلی تنها شدم... خیلی... و این تکرار تاریخ توی این برهه زمانیِ سخت و حساس بیرحمانه ست.

+ آزمون گزینه دو عم که اصن کارنامه م عالی بود :| افتضاحه و  افتضاح.