رفته بودیم شهربازی. البته مخصوص اطفال :/ چی چیه بهش میگن کارتینگه کاترینگه چیه :| برا بچه های ۸ تا ۱۲ سال بود. داداش کوچیکم میخواست بره. بعد بابام گیر داده بود تو هم برو... من میگم بابا نوشته ۸ تا ۱۲ سال...
میگه تو چندسالته؟ ۱۲ سالت نیس؟
اقا من واقعا بزرگ شدم؟ نه! چون رفتم سراغ کشتی صبایی شدم که برای بچه ها بود 😂
پوکر زل زده بودم به اون پسر بچه هه که با نیم سانت قد داشت حامدهمایون میخوند. بعد بین اونهمه بچه، من 😂
داداشم وایساده بود پایین کشتی صباعه من تنها نباشم هی سر تاسف تکون میداد 😂 منم الکی مثلا واسه اینکه نشون بدم کشتیه خیلیم بچگونه نیس تنهایی جیغ میکشیدم 😂 بعد دختربچه کنارم میگفت بیا کمربندو وا کنیم :/
خَوانواده من اصن میمیرن واسه من -_- فاینالم پونزدهمه.. مامانم میگه ما دهم میریم شمال -_- تو بمون پیش بابا.. بعد فاینال بابا میارت ترمینال، با سواری بیا.. مرسی ^_^
تموم ساق پامو تقلب نوشته بودم هیچکدوم تو میدترم به درد نخورد :| حداقل ۸ نمره به بقیه رسوندم هیچی بهم یه کلمه انشستش رو نرسوند :/ البته هنوزم املاشو نمیدونم :/
مانتو سبز کم رنگ پوشیدم. داداشم میگه شبیه آدامس هندونه ای شدی 😂
واقعا آدم باشید خنده از ته دل کسیو با عربده قطع نکنید مرسی خیلی اه.
اینو حریر تو وبش گذاشته بود. شمام درباره من بگید: