بهمن(دوستمه فامیلیش بهمنپوره ما خسته ایم میگیم بهمن) میگفت کیک سفارش داده بودن برای تولد. اشتباهی باب اسفنجی آوردن 😂 بعد تولد باباش بوده :/

  منشی موسسه عوض شده طبق معمول. خیلی مهربونه. اومد توی کلاس اسمای غایبا رو میخواست... من عندرون معرض دیدش بودم. با خودم گفتم چشم و ابروش مشکیه لاغره مهربونه خنگه اسمش غزله شاید!! خندید. وقتی رفت جیغ زدم گفتم به من خندید به من خندید D:

همه با دست به من اشاره کردند و همی گفتند وی مایه ننگ است؛ کمبود محبت دارد :/

#کراشم

  از ترس اینکه مامانم دعوام نکنه باز اونقدری غذا خوردم که حتی نمیتونم حرف بزنم :/

  خیلی ظلمه که بخاطر یه لباس مدرسه تا پل رومی بریم [استیکر شل و ول]

  یکی از کراشام گویندس... صداش معرکست... محشره جدی میگم. بهش پیام دادم که فنتیم و این صوبتا... بعد جوابمو با ویس داد ^~^ #این‌رل‌فوراور

  فوتِبال هم ما بردیم. 

#رئال