خب لعنتی با اون چشمای مشکیت تو چشمایِ آدم زل میزنی به بهونه بازی فکری یاد دادن؛ بعد هی دستت می‌خوره به دستای من... من هی سرخ میشم تو هی از این ور گوشم به اونور گوشم میگی چکار کنم... باشه هر چی تو بگی... هر چی تو دلته اصن... فقط با اون صدات نخند بهم و اون چشاتو گرد نکن نگو با تو ام !