• جییییغ زد گفت وای خُلَم کردی.

ولی من فقط شونصدمیلیون بار و هفت هزار و نهصد و هیژده بار بِش گفتم بریم بیرون =[

• ناکِس هیچی ام برام نخرید فقط برگشتنی  برام ابنبات چوبی نوشابه ای گِرِف..ادامسشم مزه آهک میداد -.- 

• کباب ترکی خوردیم جادون خالی ^.^ ولی بیشتر از اینکه کباب ترکی باشه، پیاز ترکی بود =| منم همه پیازاشو جدا کردم.

• انقد ضایه بود که کباب خوریم گربه افتاده بود دنبالم. منم میدویدم نرسه بِم عربده کشان =|

• توروخدا بگید انقد نپرسن امتحانات تموم شد یا نههههههههههههه .

• دارم میمیرم دو روز دیگه بشه تولدم بشه ^^ وویی^^ ولی مطمئنم امسال حتی یه کادو هم از کسی نمیگیرم از بس یه جوریه=[

• دیروز ۷ نفر توی اروپا از سرما جان باخته بودند حالا من امروز داشتم از گرما سنکوب میکردم =|

• دارم میتِرِکم. آجیل رو نوشابه و کباب ترکی و ابنبات چوبی نوشابه ای با ادامس اهکی اونم توی مدت زمان ۵۰ دیقه خیلی زجر اوره لامصبا.

• شهرکتاب درست توی پنج قدمیمون بود. اشکم در اومد ولی نیومد بریم داخل. ولی برگشتنی قانعش کردم. ینی اصن خودش گفت ..حتی عرض خیابون شلوغ رو هم با مشقت طی کردیم. از خیابون که رد شدیم پشیمون شدم چون میدونستم دلش نیس واسه دل من گفت. واسه همین برگشتم و دوباره همون لحظه عرض خیابونو بازگشتیم ... راننده ها پوکروارانه نیگامون میکردن =|

• نامبرده همونیه که نهصد تُن قره قوروتشو کَش رفته بودم =D

• دارم رو خودم کار میکنم که اندرون اجتماع با اعتماد بنفس و سِلف کانفیدِنت (واتo.o) ِ بیچتَری راه برم. 

• بدین سان شاعر میگوید [تو نگام میکنی و عشق ازم میباره | من یه دیوونم که دیوونگیشو دوس داره ] ... ابنبات چوبی جان دوسِت دارم. با اینکه ادامست مزه چارصدوچارنات فوند میداد و سروشکلت هم کَج کُنجول بود ولی خب در نظر میگیریم که تیربرق خورده وسط کلَّت و کج کنجول شده -.- در هرصورت نیروی عشق همه چیو عوض میکنه =| چونان احسان اَند سولماز =|

• دو روزه داره اینجا بِم خوش میگذره در حد بنز. کاش هیچوقت برنگردم خونه خودمون.

• فانوسا یکی دیگه تخمه بخورم بالا عَرو اوردم =|

• هیچوقت نمیدونستم بابا بزرگا عم ادامس میخورن =D