نمره ریاضی برای من مهمترین مورد بود...چون توی انتخاب رشته م سهم عظیمی داشت...واسه همین خیلی خیلی براش تلاش کردم فانوسااااا ...

گرچه یه دختره که بزرگتر من بود گفت من ریاضی ترم اولمو 16 شدم ولی رفتم ریاضی -.-

با استرس منتظر ورود دبیر ریاضی بودم تا بیاد و نمره های ریاضی ترمو بگو... لعنتی گاماس گاماس میومد انگار داشت عروس میاورد... همون دوست روان پریشم که از قضا بغل دستیمه کلی اصرار کرد که معلم برگه ها رو بده به بچه ها یا لاقل نمره ها رو بگه. دبیرمونم خیلی بی اعصابه =/ برگشت به روان پریش گفت که تو بیست شدی... رو به بچه ها گفت برگه نمیدم... و مشغول درس دادن شد چارصدوچار نات فوند =/ به روان پریش گفتم 20 شدن من یه افسانس...

بعد تمرین داد حل کنیم چند دیقه...بعدش اسم منو صدا زد...فکر کردم میخواد بگه بیست شدی.. با ذوق گفتم خانوم 20 شدم؟ 

دیدم داره عصبی نگام میکنه...وا رفتم..."ینی 20 نشدم؟؟ آها برم پا تخته؟"

اصن من هروقت ادمای عصبیو میبینم هول میشم به فانوس... یه چش غره رفت برام و گفت " برو پا تخته...ولی 20 هم--شدی..."

من فکر کردم گفت 20 نشدی..لب و لوچه م کشید پایین =/ دیدم یهو ملت جیغ زدن و بانگ شادی سر نهادند ... نگو گفته 20 شدی منتها من نشنیدم.. هیچی دیگه... رفتم پا تخته چقد براشون رقصیدم با کتاب ریاضی و اتود :D

روان پریشم راه به راه ادامو در میورد که " 20 شدن من یه افسانس " ... توی 20 شدنم سهم داشت و فانوسا کمکم کرد سر کلاس... ممنونشم...

صدای رقبا می آمد " این اسکول 20 شده؟ =/ " به درک اصن تلافی میکنم سرشون تازشم -.-

خیلی خدارو شکر کردم...و آلسو  عاشقتم بابایی که کمکم کردی =)

بدین سان با عزمی راسخ پا بسوی رشته عظیم الشان ریاضی مینهیم ^^

  زنگ بعد علوم بود...19 شدم =/ تازه با ارفاق =/ در حالیکه فکر میکردم 20 میشم. خیلی اعصابم خورد شد...برگه ها رو داد...غلطام خیلییییی چارصد و چار نات فوندی بودن. عررررررر توی مسئله فیزیک برداشتم 1 دقیقه رو 30 ثانیه فرض کردم و گند خورده توی بقیه مسئله هه خدااااااااا...

بعد برگه ها رو جمع کرد و فیزیک درس داد... یه مسئله داد...من سریع حلیدمش رفتم پا تخته... یکی زد تو سرم و رو به بچه ها اینتردیوسیشن انجام داد =/ " این بچه هه همیشه شاگرد خوب منه منتها سر امتحان ......... " و بدین سان سوکوت نمود -.-

قشنگ حس کردم میخواد بگه چارصدوچارنات فوند منتها روش نشد =/ 

   البته خب میدونین از یه بابتم خوب شد...چون که من که از تجربی متنفرم و میخوام برم ریاضی و ریاضیو 20 شدم علومو 19 و واس انتخاب رشته ترم اولو در نظر میگیرن خوبه دیگه یه جوری اوکی میشه که من به همسرم ریاضی جانم عجق اول و اخرم برسم و باهم ازدواج کینم و سالهای سال باهم زیندیگی کنیم ^^ 


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

1. لست اگزم وازنت بد ^^

2. عایا انصافه که هنوز یه نفس بعد از امتحانای چارصدوچارنات فوندی ترم نکشیدم امتحان فاینال موسسه باشه؟ نه فانوسا انصافه؟؟ 

3. شما بگویید ای خردمندان...* اینستاگرام *خوندن دشمن عزیز *خوندن سیگار شکلاتی و نقداش *نت گردی *موزیک *زبان خوندن .... کدام ؟^^

4. تازشم دهنم کف کرد -.-